اخلاق2-معرفت نفس
معرفت نفس
شناخت نفس در اولین مرحله لازم است؛ زیرا کلید سعادت دوجهان میباشد. و شناخت نفس، تقویت مینماید شناخت آفریدگار را؛ چنانچه حضرت رسولاکرم (ص)فرمود: «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَه» (هر که نفس خود را شناخت،پس به تحقیق خدا را شناخت)و شناخت نفس، موجب میشود که بشر اشتیاق به تحصیلکمالات و تهذیب اخلاق پیدا کند. ِالّا با سایر حیوانات تفاوتی ندارد؛ زیرا آنهااز خودشناسی، فقط این را میدانند که موجودی میباشند دارای سر و صورت و دست و پاو چشم و گوش و غیره، یا هر وقت طعام خورند رفع اَلَم گرسنگیشان میشود و هر زمانفضولات طعامشان خارج شود، دوباره اندرونشان خالی میشود و گرسنه میگردند وهکذا؛ پس یگانه فرقی که انسان با حیوان دارد همان تحصیل خودشناسی است و لذا خداوندمتعال درباره هیچ موجودی از موجودات نفرمود آنچه را که درباره انسان فرمود و آنفرموده این است: «وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَم» (هر آینه به تحقیق گرامی داشتیمپسران آدم را). و یا در مقام تعریف انسان میفرماید: «فَتَبارک الله اَحسَنُالخالقینَ» (پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است).
و فقط بین جمع موجودات این خلعت را به قامت انسان پوشانید ومُتَوَّج به تاج «و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» (و آنها را بر بسیاری ازموجودات که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.)گردانید.
نفس انسانی دارای هفت اسم میباشد:
1- طبع 2- نفس 3- قلب 4-روح
5- سِرّ 6-خفی 7- اَخفی
و هر کدام از این اسامی، معانی مخصوصی را دارا میباشد بر حسب مرتبه و مقامنفس؛ لکن تماما در حقیقیت یک چیزند و آن چیزی است که به سبب آن ادراک معقولات مینماید.و بدن برای روح حکم مَرکَب را دارد تا مادامی که روح تعلقش به بدن است میتواندبرای خود کسب حقایق و معارف نماید و تقرب به حق پیدا کند و برای روح در مملکت بدنقوهای است که آن را قوه عاقله مینامند و حکم پادشاه را دارد در مملکت بدن.